مدح و شهادت عبدالله بن حسن علیه السلام
حسین، خسته و بیتاب بین گودال است ز فـرط تـشنگی و آفـتاب بیحال است نـهــاد دشــمـن او پــای داخـل گــودال رسید روضه به اینجا، زبان من لال است دویـد از وسط خـیـمه کـودکی بـیـرون حسین بیشتر از پیش ناخوش احوال است آهای وارث جنگ جـمل بتـرس از او تجسم حسن است این اگرچه کم سال است بـدون تـیـغ و سـپـر هـیـبت عـلی دارد که گفته میوۀ این باغ و بوستان کال است؟ رجز نخوانده عجب مرد قابلی شده است که مرد را چه نیازی به یال و کوپال است |